Persian Verb Conjugator with Integrated Persian WordNet

You can enter a Persian verb in transcription

normal keys
Depress the Shift button to see the shift keys while cursor is in text area.

See the list of verbs with translations: Simple Verbs, Compound Verbs.

آشپزی کردن [āsh-pazi kardan]

Past Stem	Present Stem	Synonyms
آشپزی کرد	آشپزی کن	غذا پختن، پخت‌و پز کردن، پختن

to cook
to do cooking
to be a cook

1 example of usage

Positive Forms

	Simple Past	Imperfect	Perfect Subjunctive	Past Progressive
man	آشپزی کردم	آشپزی می‌کردم	آشپزی کرده باشم	داشتم آشپزی می‌کردم
to	آشپزی کردی	آشپزی می‌کردی	آشپزی کرده باشی	داشتی آشپزی می‌کردی
u	آشپزی کرد	آشپزی می‌کرد	آشپزی کرده باشد	داشت آشپزی می‌کرد
mā	آشپزی کردیم	آشپزی می‌کردیم	آشپزی کرده باشیم	داشتیم آشپزی می‌کردیم
shomā	آشپزی کردید	آشپزی می‌کردید	آشپزی کرده باشید	داشتید آشپزی می‌کردید
ānhā	آشپزی کردند	آشپزی می‌کردند	آشپزی کرده باشند	داشتند آشپزی می‌کردند

	Present Perfect	Past Perfect	Present Indicative	Present Progressive
man	آشپزی کرده‌ام	آشپزی کرده بودم	آشپزی می‌کنم	دارم آشپزی می‌کنم
to	آشپزی کرده‌ای	آشپزی کرده بودی	آشپزی می‌کنی	داری آشپزی می‌کنی
u	آشپزی کرده است	آشپزی کرده بود	آشپزی می‌کند	دارد آشپزی می‌کند
mā	آشپزی کرده‌ایم	آشپزی کرده بودیم	آشپزی می‌کنیم	داریم آشپزی می‌کنیم
shomā	آشپزی کرده‌اید	آشپزی کرده بودید	آشپزی می‌کنید	دارید آشپزی می‌کنید
ānhā	آشپزی کرده‌اند	آشپزی کرده بودند	آشپزی می‌کنند	دارند آشپزی می‌کنند

	Present Subjunctive	Future	Imperative
man	آشپزی بکنم	آشپزی خواهم کرد
to	آشپزی بکنی	آشپزی خواهی کرد	آشپزی بکن
u	آشپزی بکند	آشپزی خواهد کرد
mā	آشپزی بکنیم	آشپزی خواهیم کرد
shomā	آشپزی بکنید	آشپزی خواهید کرد	آشپزی بکنید
ānhā	آشپزی بکنند	آشپزی خواهند کرد

Negative Forms

	Simple Past	Imperfect	Perfect Subjunctive
man	آشپزی نکردم	آشپزی نمی‌کردم	آشپزی نکرده باشم
to	آشپزی نکردی	آشپزی نمی‌کردی	آشپزی نکرده باشی
u	آشپزی نکرد	آشپزی نمی‌کرد	آشپزی نکرده باشد
mā	آشپزی نکردیم	آشپزی نمی‌کردیم	آشپزی نکرده باشیم
shomā	آشپزی نکردید	آشپزی نمی‌کردید	آشپزی نکرده باشید
ānhā	آشپزی نکردند	آشپزی نمی‌کردند	آشپزی نکرده باشند

	Present Perfect	Past Perfect	Present Indicative
man	آشپزی نکرده‌ام	آشپزی نکرده بودم	آشپزی نمی‌کنم
to	آشپزی نکرده‌ای	آشپزی نکرده بودی	آشپزی نمی‌کنی
u	آشپزی نکرده است	آشپزی نکرده بود	آشپزی نمی‌کند
mā	آشپزی نکرده‌ایم	آشپزی نکرده بودیم	آشپزی نمی‌کنیم
shomā	آشپزی نکرده‌اید	آشپزی نکرده بودید	آشپزی نمی‌کنید
ānhā	آشپزی نکرده‌اند	آشپزی نکرده بودند	آشپزی نمی‌کنند

	Present Subjunctive	Future	Imperative
man	آشپزی نکنم	آشپزی نخواهم کرد
to	آشپزی نکنی	آشپزی نخواهی کرد	آشپزی نکن
u	آشپزی نکند	آشپزی نخواهد کرد
mā	آشپزی نکنیم	آشپزی نخواهیم کرد
shomā	آشپزی نکنید	آشپزی نخواهید کرد	آشپزی نکنید
ānhā	آشپزی نکنند	آشپزی نخواهند کرد

Copyright (c) 2006-2013 Artem Lukanin
The online version was inspired by Ali Jahanshiri's original downloadable PVC for Windows which is now also available as an online version.
Persian meanings are now grouped according to synsets per WordNet.
These sentences are direct translations into Persian from WordNet example sentences.