Persian Verb Conjugator with Integrated Persian WordNet (Spoken Style)
You can enter a Persian verb in transcription
![]() |
normal keys |
See the list of verbs with translations: Simple Verbs, Compound Verbs.
Past Stem | Present Stem | Synonyms |
---|---|---|
دست از چیزی کشید | دست از چیزی کش | بس کردن، متوقف کردن |
Positive Forms
Simple Past | Imperfect | Perfect Subjunctive | Past Progressive | |
---|---|---|---|---|
man | دست از چیزی کشیدم | دست از چیزی میکشیدم | دست از چیزی کشیده باشم | داشتم دست از چیزی میکشیدم |
to | دست از چیزی کشیدی | دست از چیزی میکشیدی | دست از چیزی کشیده باشی | داشتی دست از چیزی میکشیدی |
un | دست از چیزی کشید | دست از چیزی میکشید | دست از چیزی کشیده باشه | داشت دست از چیزی میکشید |
mā | دست از چیزی کشیدیم | دست از چیزی میکشیدیم | دست از چیزی کشیده باشیم | داشتیم دست از چیزی میکشیدیم |
shomā | دست از چیزی کشیدین | دست از چیزی میکشیدین | دست از چیزی کشیده باشین | داشتین دست از چیزی میکشیدین |
unā | دست از چیزی کشیدن | دست از چیزی میکشیدن | دست از چیزی کشیده باشن | داشتن دست از چیزی میکشیدن |
Present Perfect | Past Perfect | Present Indicative | Present Progressive | |
---|---|---|---|---|
man | دست از چیزی کشیدهم | دست از چیزی کشیده بودم | دست از چیزی میکشم | دارم دست از چیزی میکشم |
to | دست از چیزی کشیدهی | دست از چیزی کشیده بودی | دست از چیزی میکشی | داری دست از چیزی میکشی |
un | دست از چیزی کشیده | دست از چیزی کشیده بود | دست از چیزی میکشه | داره دست از چیزی میکشه |
mā | دست از چیزی کشیدهیم | دست از چیزی کشیده بودیم | دست از چیزی میکشیم | داریم دست از چیزی میکشیم |
shomā | دست از چیزی کشیدهین | دست از چیزی کشیده بودین | دست از چیزی میکشین | دارین دست از چیزی میکشین |
unā | دست از چیزی کشیدهن | دست از چیزی کشیده بودن | دست از چیزی میکشن | دارن دست از چیزی میکشن |
Present Subjunctive | Imperative | |
---|---|---|
man | دست از چیزی بکشم | |
to | دست از چیزی بکشی | دست از چیزی بکش |
un | دست از چیزی بکشه | |
mā | دست از چیزی بکشیم | |
shomā | دست از چیزی بکشین | دست از چیزی بکشین |
unā | دست از چیزی بکشن |
Negative Forms
Simple Past | Imperfect | Perfect Subjunctive | |
---|---|---|---|
man | دست از چیزی نکشیدم | دست از چیزی نمیکشیدم | دست از چیزی نکشیده باشم |
to | دست از چیزی نکشیدی | دست از چیزی نمیکشیدی | دست از چیزی نکشیده باشی |
un | دست از چیزی نکشید | دست از چیزی نمیکشید | دست از چیزی نکشیده باشه |
mā | دست از چیزی نکشیدیم | دست از چیزی نمیکشیدیم | دست از چیزی نکشیده باشیم |
shomā | دست از چیزی نکشیدین | دست از چیزی نمیکشیدین | دست از چیزی نکشیده باشین |
unā | دست از چیزی نکشیدن | دست از چیزی نمیکشیدن | دست از چیزی نکشیده باشن |
Present Perfect | Past Perfect | Present Indicative | |
---|---|---|---|
man | دست از چیزی نکشیدهم | دست از چیزی نکشیده بودم | دست از چیزی نمیکشم |
to | دست از چیزی نکشیدهی | دست از چیزی نکشیده بودی | دست از چیزی نمیکشی |
un | دست از چیزی نکشیده | دست از چیزی نکشیده بود | دست از چیزی نمیکشه |
mā | دست از چیزی نکشیدهیم | دست از چیزی نکشیده بودیم | دست از چیزی نمیکشیم |
shomā | دست از چیزی نکشیدهین | دست از چیزی نکشیده بودین | دست از چیزی نمیکشین |
unā | دست از چیزی نکشیدهن | دست از چیزی نکشیده بودن | دست از چیزی نمیکشن |
Present Subjunctive | Imperative | |
---|---|---|
man | دست از چیزی نکشم | |
to | دست از چیزی نکشی | دست از چیزی نکش |
un | دست از چیزی نکشه | |
mā | دست از چیزی نکشیم | |
shomā | دست از چیزی نکشین | دست از چیزی نکشین |
unā | دست از چیزی نکشن |
Copyright (c) 2006-2013 Artem Lukanin The online version was inspired by Ali Jahanshiri's original downloadable PVC for Windows which is now also available as an online version. Persian meanings are now grouped according to synsets per WordNet. These sentences are direct translations into Persian from WordNet example sentences. |