Persian Verb Conjugator with Integrated Persian WordNet (Spoken Style)

You can enter a Persian verb in transcription

normal keys
Depress the Shift button to see the shift keys while cursor is in text area.

See the list of verbs with translations: Simple Verbs, Compound Verbs.

از قلم انداختن [az ghalam andākhtan]

Past Stem	Present Stem	Synonyms
از قلم انداخت	از قلم انداز	فراموش کردن

to omit
to leave out

Positive Forms

	Simple Past	Imperfect	Perfect Subjunctive	Past Progressive
man	از قلم انداختم	از قلم می‌انداختم	از قلم انداخته باشم	داشتم از قلم می‌انداختم
to	از قلم انداختی	از قلم می‌انداختی	از قلم انداخته باشی	داشتی از قلم می‌انداختی
un	از قلم انداخت	از قلم می‌انداخت	از قلم انداخته باشه	داشت از قلم می‌انداخت
mā	از قلم انداختیم	از قلم می‌انداختیم	از قلم انداخته باشیم	داشتیم از قلم می‌انداختیم
shomā	از قلم انداختین	از قلم می‌انداختین	از قلم انداخته باشین	داشتین از قلم می‌انداختین
unā	از قلم انداختن	از قلم می‌انداختن	از قلم انداخته باشن	داشتن از قلم می‌انداختن

	Present Perfect	Past Perfect	Present Indicative	Present Progressive
man	از قلم انداخته‌م	از قلم انداخته بودم	از قلم می‌اندازم	دارم از قلم می‌اندازم
to	از قلم انداخته‌ی	از قلم انداخته بودی	از قلم می‌اندازی	داری از قلم می‌اندازی
un	از قلم انداخته	از قلم انداخته بود	از قلم می‌اندازه	داره از قلم می‌اندازه
mā	از قلم انداخته‌یم	از قلم انداخته بودیم	از قلم می‌اندازیم	داریم از قلم می‌اندازیم
shomā	از قلم انداخته‌ین	از قلم انداخته بودین	از قلم می‌اندازین	دارین از قلم می‌اندازین
unā	از قلم انداخته‌ن	از قلم انداخته بودن	از قلم می‌اندازن	دارن از قلم می‌اندازن

	Present Subjunctive	Imperative
man	از قلم بندازم
to	از قلم بندازی	از قلم بنداز
un	از قلم بندازه
mā	از قلم بندازیم
shomā	از قلم بندازین	از قلم بندازین
unā	از قلم بندازن

Negative Forms

	Simple Past	Imperfect	Perfect Subjunctive
man	از قلم نیانداختم	از قلم نمی‌انداختم	از قلم نیانداخته باشم
to	از قلم نیانداختی	از قلم نمی‌انداختی	از قلم نیانداخته باشی
un	از قلم نیانداخت	از قلم نمی‌انداخت	از قلم نیانداخته باشه
mā	از قلم نیانداختیم	از قلم نمی‌انداختیم	از قلم نیانداخته باشیم
shomā	از قلم نیانداختین	از قلم نمی‌انداختین	از قلم نیانداخته باشین
unā	از قلم نیانداختن	از قلم نمی‌انداختن	از قلم نیانداخته باشن

	Present Perfect	Past Perfect	Present Indicative
man	از قلم نیانداخته‌م	از قلم نیانداخته بودم	از قلم نمی‌اندازم
to	از قلم نیانداخته‌ی	از قلم نیانداخته بودی	از قلم نمی‌اندازی
un	از قلم نیانداخته	از قلم نیانداخته بود	از قلم نمی‌اندازه
mā	از قلم نیانداخته‌یم	از قلم نیانداخته بودیم	از قلم نمی‌اندازیم
shomā	از قلم نیانداخته‌ین	از قلم نیانداخته بودین	از قلم نمی‌اندازین
unā	از قلم نیانداخته‌ن	از قلم نیانداخته بودن	از قلم نمی‌اندازن

	Present Subjunctive	Imperative
man	از قلم نندازم
to	از قلم نندازی	از قلم ننداز
un	از قلم نندازه
mā	از قلم نندازیم
shomā	از قلم نندازین	از قلم نندازین
unā	از قلم نندازن

Copyright (c) 2006-2013 Artem Lukanin
The online version was inspired by Ali Jahanshiri's original downloadable PVC for Windows which is now also available as an online version.
Persian meanings are now grouped according to synsets per WordNet.
These sentences are direct translations into Persian from WordNet example sentences.