Persian Verb Conjugator with Integrated Persian WordNet

You can enter a Persian verb in transcription

normal keys
Depress the Shift button to see the shift keys while cursor is in text area.

See the list of verbs with translations: Simple Verbs, Compound Verbs.

جست‌و جو کردن [jost-o ju kardan]

Past Stem	Present Stem	Synonyms
جست‌و جو کرد	جست‌و جو کن	دنبال گشتن، گشتن، جستن، جوییدن

to search (search or seek)
Syn: وارسی کردن، پژوهیدن، پژوهش کردن، تحقیق کردن، تتبع کردن، کاویدن، کاوش کردن، دنبال بودن
- direct hypernym
  - observe, check out, and look over carefully or inspect: چک کردن، بررسی کردن، وارسی کردن، پژوهیدن، حلاجی کردن، دیدن، کاوش کردن
to look for (try to locate or discover, or try to establish the existence of)
Syn: وارسی کردن، پژوهیدن، کاویدن، کاوش کردن، دنبال بودن
to inquire into
Syn: وارسی کردن، بررسی کردن، پژوهیدن، پژوهش کردن، تحقیق کردن، تتبع کردن، کاویدن، کاوش کردن
- direct hypernym
  - investigate scientifically: جست‌و جو کردن، بررسی کردن، پژوهیدن، پژوهش کردن، تحقیق کردن، تتبع کردن، کاوش کردن، مطالعه کردن
to investigate (investigate scientifically)
Syn: بررسی کردن، پژوهیدن، پژوهش کردن، تحقیق کردن، تتبع کردن، کاوش کردن، مطالعه کردن
- direct hypernym
  - consider in detail and subject to an analysis in order to discover essential features or meaning: بررسی کردن، وارسی کردن، پژوهیدن، حلاجی کردن، مطالعه کردن
- troponymy
  - inquire into: جست‌و جو کردن، بررسی کردن، وارسی کردن، پژوهیدن، پژوهش کردن، تحقیق کردن، تتبع کردن، کاویدن، کاوش کردن
  - question or examine thoroughly and closely: بررسی کردن، کاوش کردن
  - attempt to find out in a systematically and scientific manner: پژوهش کردن، تحقیق کردن، تتبع کردن
to investigate (conduct an inquiry or investigation of)
Syn: پژوهیدن، پژوهش کردن، تحقیق کردن، کاوش کردن
- direct hypernym
  - question or examine thoroughly and closely: بررسی کردن، کاوش کردن
to explore (examine minutely)
Syn: بررسی کردن

Positive Forms

	Simple Past	Imperfect	Perfect Subjunctive	Past Progressive
man	جست‌و جو کردم	جست‌و جو می‌کردم	جست‌و جو کرده باشم	داشتم جست‌و جو می‌کردم
to	جست‌و جو کردی	جست‌و جو می‌کردی	جست‌و جو کرده باشی	داشتی جست‌و جو می‌کردی
u	جست‌و جو کرد	جست‌و جو می‌کرد	جست‌و جو کرده باشد	داشت جست‌و جو می‌کرد
mā	جست‌و جو کردیم	جست‌و جو می‌کردیم	جست‌و جو کرده باشیم	داشتیم جست‌و جو می‌کردیم
shomā	جست‌و جو کردید	جست‌و جو می‌کردید	جست‌و جو کرده باشید	داشتید جست‌و جو می‌کردید
ānhā	جست‌و جو کردند	جست‌و جو می‌کردند	جست‌و جو کرده باشند	داشتند جست‌و جو می‌کردند

	Present Perfect	Past Perfect	Present Indicative	Present Progressive
man	جست‌و جو کرده‌ام	جست‌و جو کرده بودم	جست‌و جو می‌کنم	دارم جست‌و جو می‌کنم
to	جست‌و جو کرده‌ای	جست‌و جو کرده بودی	جست‌و جو می‌کنی	داری جست‌و جو می‌کنی
u	جست‌و جو کرده است	جست‌و جو کرده بود	جست‌و جو می‌کند	دارد جست‌و جو می‌کند
mā	جست‌و جو کرده‌ایم	جست‌و جو کرده بودیم	جست‌و جو می‌کنیم	داریم جست‌و جو می‌کنیم
shomā	جست‌و جو کرده‌اید	جست‌و جو کرده بودید	جست‌و جو می‌کنید	دارید جست‌و جو می‌کنید
ānhā	جست‌و جو کرده‌اند	جست‌و جو کرده بودند	جست‌و جو می‌کنند	دارند جست‌و جو می‌کنند

	Present Subjunctive	Future	Imperative
man	جست‌و جو بکنم	جست‌و جو خواهم کرد
to	جست‌و جو بکنی	جست‌و جو خواهی کرد	جست‌و جو بکن
u	جست‌و جو بکند	جست‌و جو خواهد کرد
mā	جست‌و جو بکنیم	جست‌و جو خواهیم کرد
shomā	جست‌و جو بکنید	جست‌و جو خواهید کرد	جست‌و جو بکنید
ānhā	جست‌و جو بکنند	جست‌و جو خواهند کرد

Negative Forms

	Simple Past	Imperfect	Perfect Subjunctive
man	جست‌و جو نکردم	جست‌و جو نمی‌کردم	جست‌و جو نکرده باشم
to	جست‌و جو نکردی	جست‌و جو نمی‌کردی	جست‌و جو نکرده باشی
u	جست‌و جو نکرد	جست‌و جو نمی‌کرد	جست‌و جو نکرده باشد
mā	جست‌و جو نکردیم	جست‌و جو نمی‌کردیم	جست‌و جو نکرده باشیم
shomā	جست‌و جو نکردید	جست‌و جو نمی‌کردید	جست‌و جو نکرده باشید
ānhā	جست‌و جو نکردند	جست‌و جو نمی‌کردند	جست‌و جو نکرده باشند

	Present Perfect	Past Perfect	Present Indicative
man	جست‌و جو نکرده‌ام	جست‌و جو نکرده بودم	جست‌و جو نمی‌کنم
to	جست‌و جو نکرده‌ای	جست‌و جو نکرده بودی	جست‌و جو نمی‌کنی
u	جست‌و جو نکرده است	جست‌و جو نکرده بود	جست‌و جو نمی‌کند
mā	جست‌و جو نکرده‌ایم	جست‌و جو نکرده بودیم	جست‌و جو نمی‌کنیم
shomā	جست‌و جو نکرده‌اید	جست‌و جو نکرده بودید	جست‌و جو نمی‌کنید
ānhā	جست‌و جو نکرده‌اند	جست‌و جو نکرده بودند	جست‌و جو نمی‌کنند

	Present Subjunctive	Future	Imperative
man	جست‌و جو نکنم	جست‌و جو نخواهم کرد
to	جست‌و جو نکنی	جست‌و جو نخواهی کرد	جست‌و جو نکن
u	جست‌و جو نکند	جست‌و جو نخواهد کرد
mā	جست‌و جو نکنیم	جست‌و جو نخواهیم کرد
shomā	جست‌و جو نکنید	جست‌و جو نخواهید کرد	جست‌و جو نکنید
ānhā	جست‌و جو نکنند	جست‌و جو نخواهند کرد

Copyright (c) 2006-2013 Artem Lukanin
The online version was inspired by Ali Jahanshiri's original downloadable PVC for Windows which is now also available as an online version.
Persian meanings are now grouped according to synsets per WordNet.
These sentences are direct translations into Persian from WordNet example sentences.