Persian Verb Conjugator with Integrated Persian WordNet (Spoken Style)

You can enter a Persian verb in transcription

normal keys
Depress the Shift button to see the shift keys while cursor is in text area.

See the list of verbs with translations: Simple Verbs, Compound Verbs.

لرز کردن [larz kardan]

Past Stem	Present Stem
لرز کرد	لرز کن

to shiver (shake, as from cold)
Syn: لرزیدن
to shiver (tremble convulsively, as from fear or excitement)
Syn: لرزیدن
- direct hypernym
  - move or jerk quickly and involuntarily up and down or sideways: تکون خوردن، لرزیدن

1 example of usage

Positive Forms

	Simple Past	Imperfect	Perfect Subjunctive	Past Progressive
man	لرز کردم	لرز می‌کردم	لرز کرده باشم	داشتم لرز می‌کردم
to	لرز کردی	لرز می‌کردی	لرز کرده باشی	داشتی لرز می‌کردی
un	لرز کرد	لرز می‌کرد	لرز کرده باشه	داشت لرز می‌کرد
mā	لرز کردیم	لرز می‌کردیم	لرز کرده باشیم	داشتیم لرز می‌کردیم
shomā	لرز کردین	لرز می‌کردین	لرز کرده باشین	داشتین لرز می‌کردین
unā	لرز کردن	لرز می‌کردن	لرز کرده باشن	داشتن لرز می‌کردن

	Present Perfect	Past Perfect	Present Indicative	Present Progressive
man	لرز کرده‌م	لرز کرده بودم	لرز می‌کنم	دارم لرز می‌کنم
to	لرز کرده‌ی	لرز کرده بودی	لرز می‌کنی	داری لرز می‌کنی
un	لرز کرده	لرز کرده بود	لرز می‌کنه	داره لرز می‌کنه
mā	لرز کرده‌یم	لرز کرده بودیم	لرز می‌کنیم	داریم لرز می‌کنیم
shomā	لرز کرده‌ین	لرز کرده بودین	لرز می‌کنین	دارین لرز می‌کنین
unā	لرز کرده‌ن	لرز کرده بودن	لرز می‌کنن	دارن لرز می‌کنن

	Present Subjunctive	Imperative
man	لرز بکنم
to	لرز بکنی	لرز بکن
un	لرز بکنه
mā	لرز بکنیم
shomā	لرز بکنین	لرز بکنین
unā	لرز بکنن

Negative Forms

	Simple Past	Imperfect	Perfect Subjunctive
man	لرز نکردم	لرز نمی‌کردم	لرز نکرده باشم
to	لرز نکردی	لرز نمی‌کردی	لرز نکرده باشی
un	لرز نکرد	لرز نمی‌کرد	لرز نکرده باشه
mā	لرز نکردیم	لرز نمی‌کردیم	لرز نکرده باشیم
shomā	لرز نکردین	لرز نمی‌کردین	لرز نکرده باشین
unā	لرز نکردن	لرز نمی‌کردن	لرز نکرده باشن

	Present Perfect	Past Perfect	Present Indicative
man	لرز نکرده‌م	لرز نکرده بودم	لرز نمی‌کنم
to	لرز نکرده‌ی	لرز نکرده بودی	لرز نمی‌کنی
un	لرز نکرده	لرز نکرده بود	لرز نمی‌کنه
mā	لرز نکرده‌یم	لرز نکرده بودیم	لرز نمی‌کنیم
shomā	لرز نکرده‌ین	لرز نکرده بودین	لرز نمی‌کنین
unā	لرز نکرده‌ن	لرز نکرده بودن	لرز نمی‌کنن

	Present Subjunctive	Imperative
man	لرز نکنم
to	لرز نکنی	لرز نکن
un	لرز نکنه
mā	لرز نکنیم
shomā	لرز نکنین	لرز نکنین
unā	لرز نکنن

Copyright (c) 2006-2013 Artem Lukanin
The online version was inspired by Ali Jahanshiri's original downloadable PVC for Windows which is now also available as an online version.
Persian meanings are now grouped according to synsets per WordNet.
These sentences are direct translations into Persian from WordNet example sentences.