Persian Verb Conjugator with Integrated Persian WordNet (Spoken Style)
You can enter a Persian verb in transcription
![]() |
normal keys |
See the list of verbs with translations: Simple Verbs, Compound Verbs.
Past Stem | Present Stem | Synonyms |
---|---|---|
سری به چیزی زد | سری به چیزی زن | نگاه کردن |
Positive Forms
Simple Past | Imperfect | Perfect Subjunctive | Past Progressive | |
---|---|---|---|---|
man | سری به چیزی زدم | سری به چیزی میزدم | سری به چیزی زده باشم | داشتم سری به چیزی میزدم |
to | سری به چیزی زدی | سری به چیزی میزدی | سری به چیزی زده باشی | داشتی سری به چیزی میزدی |
un | سری به چیزی زد | سری به چیزی میزد | سری به چیزی زده باشه | داشت سری به چیزی میزد |
mā | سری به چیزی زدیم | سری به چیزی میزدیم | سری به چیزی زده باشیم | داشتیم سری به چیزی میزدیم |
shomā | سری به چیزی زدین | سری به چیزی میزدین | سری به چیزی زده باشین | داشتین سری به چیزی میزدین |
unā | سری به چیزی زدن | سری به چیزی میزدن | سری به چیزی زده باشن | داشتن سری به چیزی میزدن |
Present Perfect | Past Perfect | Present Indicative | Present Progressive | |
---|---|---|---|---|
man | سری به چیزی زدهم | سری به چیزی زده بودم | سری به چیزی میزنم | دارم سری به چیزی میزنم |
to | سری به چیزی زدهی | سری به چیزی زده بودی | سری به چیزی میزنی | داری سری به چیزی میزنی |
un | سری به چیزی زده | سری به چیزی زده بود | سری به چیزی میزنه | داره سری به چیزی میزنه |
mā | سری به چیزی زدهیم | سری به چیزی زده بودیم | سری به چیزی میزنیم | داریم سری به چیزی میزنیم |
shomā | سری به چیزی زدهین | سری به چیزی زده بودین | سری به چیزی میزنین | دارین سری به چیزی میزنین |
unā | سری به چیزی زدهن | سری به چیزی زده بودن | سری به چیزی میزنن | دارن سری به چیزی میزنن |
Present Subjunctive | Imperative | |
---|---|---|
man | سری به چیزی بزنم | |
to | سری به چیزی بزنی | سری به چیزی بزن |
un | سری به چیزی بزنه | |
mā | سری به چیزی بزنیم | |
shomā | سری به چیزی بزنین | سری به چیزی بزنین |
unā | سری به چیزی بزنن |
Negative Forms
Simple Past | Imperfect | Perfect Subjunctive | |
---|---|---|---|
man | سری به چیزی نزدم | سری به چیزی نمیزدم | سری به چیزی نزده باشم |
to | سری به چیزی نزدی | سری به چیزی نمیزدی | سری به چیزی نزده باشی |
un | سری به چیزی نزد | سری به چیزی نمیزد | سری به چیزی نزده باشه |
mā | سری به چیزی نزدیم | سری به چیزی نمیزدیم | سری به چیزی نزده باشیم |
shomā | سری به چیزی نزدین | سری به چیزی نمیزدین | سری به چیزی نزده باشین |
unā | سری به چیزی نزدن | سری به چیزی نمیزدن | سری به چیزی نزده باشن |
Present Perfect | Past Perfect | Present Indicative | |
---|---|---|---|
man | سری به چیزی نزدهم | سری به چیزی نزده بودم | سری به چیزی نمیزنم |
to | سری به چیزی نزدهی | سری به چیزی نزده بودی | سری به چیزی نمیزنی |
un | سری به چیزی نزده | سری به چیزی نزده بود | سری به چیزی نمیزنه |
mā | سری به چیزی نزدهیم | سری به چیزی نزده بودیم | سری به چیزی نمیزنیم |
shomā | سری به چیزی نزدهین | سری به چیزی نزده بودین | سری به چیزی نمیزنین |
unā | سری به چیزی نزدهن | سری به چیزی نزده بودن | سری به چیزی نمیزنن |
Present Subjunctive | Imperative | |
---|---|---|
man | سری به چیزی نزنم | |
to | سری به چیزی نزنی | سری به چیزی نزن |
un | سری به چیزی نزنه | |
mā | سری به چیزی نزنیم | |
shomā | سری به چیزی نزنین | سری به چیزی نزنین |
unā | سری به چیزی نزنن |
Copyright (c) 2006-2013 Artem Lukanin The online version was inspired by Ali Jahanshiri's original downloadable PVC for Windows which is now also available as an online version. Persian meanings are now grouped according to synsets per WordNet. These sentences are direct translations into Persian from WordNet example sentences. |