Persian Verb Conjugator with Integrated Persian WordNet
You can enter a Persian verb in transcription
![]() |
normal keys |
See the list of verbs with translations: Simple Verbs, Compound Verbs.
Past Stem | Present Stem | Synonyms |
---|---|---|
پا به سن گذاشت | پا به سن گذار | رد کردن، سال شدن، ساله شدن |
Usage:
تلفنی با مصطفی فیض برادر شهید محمد حسین فیض که تازه پا به سن ۲۶ سالگی گذاشته بود صحبت میکنم.
telefon-i bā mostafā fayz barādar-e shahid mohammad hosayn fayq ke tāze pā be senn-e bist-o shesh sālegi gozāshte bud sohbat mikonam.
We speak on the phone with Mostafaa Fayz, brother of the fallen martyr Mohammad Hosayn Fayz who recently turned 26. (Submitted by Connie on Apr 2, 2010)
(edalate88.persianblog.ir) See other verbs of this sentence: صحبت کردن
Positive Forms
Simple Past | Imperfect | Perfect Subjunctive | Past Progressive | |
---|---|---|---|---|
man | پا به سن گذاشتم | پا به سن میگذاشتم | پا به سن گذاشته باشم | داشتم پا به سن میگذاشتم |
to | پا به سن گذاشتی | پا به سن میگذاشتی | پا به سن گذاشته باشی | داشتی پا به سن میگذاشتی |
u | پا به سن گذاشت | پا به سن میگذاشت | پا به سن گذاشته باشد | داشت پا به سن میگذاشت |
mā | پا به سن گذاشتیم | پا به سن میگذاشتیم | پا به سن گذاشته باشیم | داشتیم پا به سن میگذاشتیم |
shomā | پا به سن گذاشتید | پا به سن میگذاشتید | پا به سن گذاشته باشید | داشتید پا به سن میگذاشتید |
ānhā | پا به سن گذاشتند | پا به سن میگذاشتند | پا به سن گذاشته باشند | داشتند پا به سن میگذاشتند |
Present Perfect | Past Perfect | Present Indicative | Present Progressive | |
---|---|---|---|---|
man | پا به سن گذاشتهام | پا به سن گذاشته بودم | پا به سن میگذارم | دارم پا به سن میگذارم |
to | پا به سن گذاشتهای | پا به سن گذاشته بودی | پا به سن میگذاری | داری پا به سن میگذاری |
u | پا به سن گذاشته است | پا به سن گذاشته بود | پا به سن میگذارد | دارد پا به سن میگذارد |
mā | پا به سن گذاشتهایم | پا به سن گذاشته بودیم | پا به سن میگذاریم | داریم پا به سن میگذاریم |
shomā | پا به سن گذاشتهاید | پا به سن گذاشته بودید | پا به سن میگذارید | دارید پا به سن میگذارید |
ānhā | پا به سن گذاشتهاند | پا به سن گذاشته بودند | پا به سن میگذارند | دارند پا به سن میگذارند |
Present Subjunctive | Future | Imperative | |
---|---|---|---|
man | پا به سن بگذارم | پا به سن خواهم گذاشت | |
to | پا به سن بگذاری | پا به سن خواهی گذاشت | پا به سن بگذار |
u | پا به سن بگذارد | پا به سن خواهد گذاشت | |
mā | پا به سن بگذاریم | پا به سن خواهیم گذاشت | |
shomā | پا به سن بگذارید | پا به سن خواهید گذاشت | پا به سن بگذارید |
ānhā | پا به سن بگذارند | پا به سن خواهند گذاشت |
Negative Forms
Simple Past | Imperfect | Perfect Subjunctive | |
---|---|---|---|
man | پا به سن نگذاشتم | پا به سن نمیگذاشتم | پا به سن نگذاشته باشم |
to | پا به سن نگذاشتی | پا به سن نمیگذاشتی | پا به سن نگذاشته باشی |
u | پا به سن نگذاشت | پا به سن نمیگذاشت | پا به سن نگذاشته باشد |
mā | پا به سن نگذاشتیم | پا به سن نمیگذاشتیم | پا به سن نگذاشته باشیم |
shomā | پا به سن نگذاشتید | پا به سن نمیگذاشتید | پا به سن نگذاشته باشید |
ānhā | پا به سن نگذاشتند | پا به سن نمیگذاشتند | پا به سن نگذاشته باشند |
Present Perfect | Past Perfect | Present Indicative | |
---|---|---|---|
man | پا به سن نگذاشتهام | پا به سن نگذاشته بودم | پا به سن نمیگذارم |
to | پا به سن نگذاشتهای | پا به سن نگذاشته بودی | پا به سن نمیگذاری |
u | پا به سن نگذاشته است | پا به سن نگذاشته بود | پا به سن نمیگذارد |
mā | پا به سن نگذاشتهایم | پا به سن نگذاشته بودیم | پا به سن نمیگذاریم |
shomā | پا به سن نگذاشتهاید | پا به سن نگذاشته بودید | پا به سن نمیگذارید |
ānhā | پا به سن نگذاشتهاند | پا به سن نگذاشته بودند | پا به سن نمیگذارند |
Present Subjunctive | Future | Imperative | |
---|---|---|---|
man | پا به سن نگذارم | پا به سن نخواهم گذاشت | |
to | پا به سن نگذاری | پا به سن نخواهی گذاشت | پا به سن نگذار |
u | پا به سن نگذارد | پا به سن نخواهد گذاشت | |
mā | پا به سن نگذاریم | پا به سن نخواهیم گذاشت | |
shomā | پا به سن نگذارید | پا به سن نخواهید گذاشت | پا به سن نگذارید |
ānhā | پا به سن نگذارند | پا به سن نخواهند گذاشت |
Copyright (c) 2006-2013 Artem Lukanin The online version was inspired by Ali Jahanshiri's original downloadable PVC for Windows which is now also available as an online version. Persian meanings are now grouped according to synsets per WordNet. These sentences are direct translations into Persian from WordNet example sentences. | Control Panel |